در ایام تعطیلات عید نوروز در مسافرتی که به اهواز رفته بودم، با یکی از هم وطنان مسیحی از محله جلفای اصفهان هم سفر شدم؛ باب صحبت را در موضوع ادیان با او باز کردم و حدود سه ساعتی با هم صحبت کردیم.
از جمله مسائلی که او در بین صحبت هایش به آن اشاره داشت، این بود که همه ادیان و فرقه ها در سیر و اعتقادی که دارند بر طریق صحیح هستند و آن چه مهم است، اعتقاد قلبی به راه است.(یعنی راه هر چه می خواهد باشد مهم نیست و اعتقاد داشتن مهم است) با این حساب یهودیان، مسیحیان، بودائیان، وهابیان، بهائیان، صهیونیست ها و حتی سیک ها بر طریق صحیح هستند.
آن چه فکر من را به خود مشغول کرد، تطابق این حرف با اعتقادات قلبی بعضی منحرفین که در پست های کلیدی کشور رخنه کرده اند و دیری نخواهد پایید که با شدت و غیظ از قطار انقلاب بیرون انداخته شوند، بود.
به نظر می رسد درباره نوع و چگونگی انحراف، صفات و ویژگی های منحرفین، خط مبارزه، چگونگی مبارزه با انحراف و ارتباط منحرفین با مدیریت فتنه، توضیح قابل توجه ای برای مردم عزیز داده نشده است و تنها اشاره ای به وجود گروهی انحرافی شده است.
باید تأکید کنم همان طور که وقوع انقلاب اسلامی مدیون بصیرت هایی است که امام راحل (ره) به مردم ایران، منطقه و جهان داد، بقا و استمرار انقلاب هم نیازمند بصیرت پراکنی دقیق، دلسوزانه و عمارگونه در میان مردم عاشورایی ایران اسلامی است.
درباره اعتقادات این هم وطن مسیحی ام و هم خوانی آن با اعتقادات گروه انحرافی و پیوند این نوع تفکر با اندیشه های سید حسین نصر، از مسؤلی سؤالاتی کردم، او در پاسخ جزوه ای طبقه بندی نشده را در اختیار من قرار داد.
پس از مطالعه کامل این جزوه، بر آن شدم تا قسمت هایی از این جزوه را از نگاه خوانندگان بگذرانم تا نقشی بسیار اندک در حماسه سیاسی و بصیرت دهی و تبیین خط مبارزه با انحراف داشته باشم.

سید حسین نصر کیست؟

او در سال 1351 با حکم محمد رضا پهلوی به ریاست دانشگاه صنعتی آریا مهر منصوب شد و پس از گذراندن دوران نوجوانی و جوانی در آمریکا، به ایران بازگشت و به طور  شتاب زده و با علاقه ای افراطی تصمیم به فراگیری فلسفه اسلامی به شیوه سنتی گرفت.
او در سال 1356 از سوی فرح پهلوی به سرپرستی دفتر مخصوص وی منصوب شد تا به فعالیت های فرهنگی کشور نظارت داشته باشد. نصر در سال 1357 برای افتتاح نمایشگاه هنر ایرانی که قرار بود در توکیو برگزار شود، به لندن رفت و این ایام با وقوع انقلاب اسلامی در ایران همراه شد. از این رو نصر که به جهت هم سویی با رژیم پهلوی سمت های گوناگونی داشت، هیچ تمایلی به بازگشت به ایران نشان نداد.
آشنایی او با "سانتیلانا" و مطالعه آثار "رنه گنون" و آثار دیگر سنت گرایان غرب هم چون "شووان، بروهارت، پالیس و لینگر" تأثیر به سزایی در منظومه معرفتی اعتقادی نصر گذاشت.

آرا و اندیشه های نصر

سنت در نگاه نصر، حقایق یا اصولی است که دارای منشأ الهی که از طریق شخصیت های مختلفی معروف به رسولان، پیامبران، اوتاره ها، لوگوس ها یا دیگر عوامل انتقال، برای ابناء بشر و در واقع برای یک بخش کامل کیهانی آشکار شده و نقاب از چهره برداشته است.
در اسلام سنتی نصر، تصوف حضور پر رنگی دارد و در این گرایش، وابستگی پدر و نیای وی به سنت تصوف، تأثیر داشته است. از نظر او، طریقت یا طریق معنوی که از آن با عنوان تصوف یا عرفان اسلامی یاد می کنند، بعد درونی اسلام است و مانند شریعت، ریشه در قرآن و سنت دارد و "طریقت" در حقیقت قلب پیام اسلام است.
نکته حائز اهمیت این است که توجه بسیار و گرایش دکتر نصر به تصوف در اعتقاد برخی، ایده سنت گرایی او را شریعت گریز جلوه می دهد و در اندیشه های وی، کفه طریقت سنگین تر از شریعت است.
توجه نصر به جنبه باطنی ادیان که به دلیل گرایش های صوفیانه و نگرش های سنت گرایانه اوست، در نهایت به پلورالیسم دینی منتهی می شود.
نصر معتقد است خداوند یک دین نازل کرده است و آن دین "لا اله الا الله" است که از آدم شروع و به خاتم ختم شده است و تفاوت ادیان، در بعد شریعت آنهاست؛ اما باطن ادیان از یک حقیقت نشأت می گیرد. از این رو تقریب ادیان و مذاهب با توجه به باطن آنها امکان پذیر است.

عمق اندیشه های نصر از کجاست؟

او دیدگاهی را که رستگاری را برای همه ادیان نمی داند، دیدگاهی متعصب و محدود تلقی می کند و آن را بر خلاف نظر بسیاری از الهی دانان و صوفیان در طول تاریخ و نیز "مولانا جلال الدین رومی" می داند.او می گوید این که هر دین در درون خود احساس می کند از نظر تاریخی تنها دین بر حق است باید تعدیل شود.

تنها دین مقرر شده برای عصر حاضر دین اسلام است

این سخن نصر که همه ادیان از حقیقت وحی نشأت می گیرند و تفاوت آنها به سبب تفاوت در شرایط اجتماعی و تاریخی است، مورد پذیرش است؛ اما پذیرش آن به این معنی که ادیان در هر زمانی می توانند پیام آور رستگاری باشند، بی معنی است.
خداوند ادیان مختلفی را در ادوار متفاوتی از تاریخ به سبب شرایط اجتماعی و تاریخی دائما متغیر، مقدر فرموده است. با توجه به این واقعیت، تنها دین مقرر شده برای عصر حاضر، دین اسلام است.
اندیشه های نصر درباره تقریب ادیان و مذاهب با اسلام و آیات الهی سازگار نیست. نکته ای که نصر برای تقریب مذاهب پیشنهاد می کند(تکثر گرایی و رد مطلق گرایی و تنها دین بر حق بودن)، با اسلام و آیات الهی سازگار نیست.
قرآن دعوت الهی را جهانی می داند:
1 - و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا
2 - هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره الکافرون
3 – قل للذین اوتوا الکتاب و الامیین أاسلمتم فان اسلموا فقد اهتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ
با توجه به آیات الهی بالا، چگونه می توان خطابات آن را مختص مسلمانان دانست و برای تقریب، از مطلق گرایی و تنها دین بر حق بودن آن، دست برداشت و حال آن که پیامبر اکرم(ص) در نامه هایی به سران کشورها و از جمله کشورهایی که اهل کتاب هستند، آنها را به دین اسلام دعوت می کند.

پیوند گروه انحرافی با افکار سید حسین نصر

پس از افشای پشت پرده حضور "ریچارد فرای" جاسوسCIA و از طراحان مکتب ایرانی در همایش ایرانیان خارج از کشور در تهران، معلوم شد برخی از دولت مردان به دنبال بازگرداندن شاگرد دیرین او یعنی سید حسین نصر به کشور هستند.
بازگشت او به ایران بی تردید پروژه دولت آمریکاست؛ زیرا او از شرکای رسمی وزارت دفاع آمریکا(پنتاگون) و وزارت خارجه ایالات متحده برای گسترش اسلام آمریکایی در جهان به شمار می رود.
بازگشت او بر پایه استراتژی امنیتی(رهبری دیدارهای بین المللی) توسط سرویس های جاسوسی لیبرال طراحی شده است که نخستین بار دولت اصلاحات و سپس "محمد علی ابطحی" در مقام اجرای آن بر آمدند که البته ناکام ماند.
مطلبی که به آن اشاره شد یک تحلیل یا گمانه نیست؛ بلکه مستند به سندی امنیتی و دارای طبقه بندی سری است که به نحو شگفت انگیزی از درون پژوهشگاه تحقیقات دفاعی پنتاگون فاش شد و به رسوایی هم زمان سید حسین نصر و عبدالکریم سروش منجر گردید.

چرایی ظهور گروه انحرافی

در بیان چرایی ظهور جریان انحرافی، می بایست به ظهور جریان اصول گرایی و تقابل آن با تجدید نظر طلبان لیبرال و سکولار اشاره نمود.
پس از ارتحال بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، دشمنان انقلاب اسلامی با الهام از طرح فروپاشی شوروی سابق، استحاله و فرو پاشی جمهوری اسلامی از درون را در دستور کار خود قرار دادند که به موازات این اقدام، برخی عناصر داخلی نیز با رویکردی تجدید نظر طلبانه در مبانی انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلامی، عملا با خواست دشمنان هم راه شدند.
برای مقابله با این طراحی، رهبر معظم انقلاب سال 1378 را سال امام خمینی(ره) نامیدند. این تدبیر حکیمانه باعث زایش جریان جدیدی به نام اصول گرایی در جامعه شد و اصول گرایان با تأکید بر گفتمان انقلاب و اندیشه های امام و رهبری وارد رقابت با تجدید نظر طلبان لیبرال و سکولار شده و توفیقاتی را در چند دوره از انتخابات به دست آوردند.
در ادامه این روند آقای دکتر احمدی نژاد با تأکید بر گفتمان انقلاب و امام(ره) پیروز نهمین دور انتخابات ریاست جهوری شد و بدین ترتیب از یک سو طرح بلند مدت دشمنان برای استحاله و فروپاشی جمهوری اسلامی از درون به شکست انجامید و از سوی دیگر تأثیرات شگرفی بر مناسبات منطقه ای و بین المللی گذاشت.
کاخ سفید در مقام چاره جویی، پنج ماه پس از تشکیل دولت نهم و مشخص شدن جهت گیری های اسلامی و انقلابی دولت آقای احمدی نژاد، برای تحلیل تحولات ایران و تأثیر آن بر مناسبات منطقه ای و بین المللی، کمیته خطر جاری (کمیته مهار اتحاد جماهیر شوروی) را مجددا راه اندازی نمود تا با مهار جمهوری اسلامی در سه سطح بین المللی، منطقه ای و داخلی، مانع افزایش قدرت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران گردد.
هم زمان با این اقدامات، نفوذ و سر پل گیری از میان عناصر قدرت طلب درون نظام و استحاله گفتمان انقلابی و جهت گیری دولت نیز در دستور کار قرار گرفت.
مأموریت این اقدام مهم به "بنیاد مطالعات ایران" وابسته به اشرف پهلوی که "ریچارد فرای" مشاور آن است، داده شد.
عناصر قدرت طلب جذب شده، با وعده حمایت دشمنان برای توسعه قدرت، در پوشش سفرهای ترکیه، لندن و نیویورک، دستورات لازم را برای ایجاد انحراف در مسیر انقلاب دریافت نموده و یکی پس از دیگری به اجرای آنها پرداختند که در این ارتباط می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 - تحریف مبانی دینی، گفتمان و ادبیات مکتبی دولت از طریق اظهار نظرهای غیر کارشناسی و انحرافی
2 - ترویج تساهل و تسامح و تلاش برای کم رنگ نمودن ارزش های دینی
3 - اشاعه ملی گرایی و تجزیه هویت ملی از طریق طرح "مکتب ایرانی"
4 - ترویج اسلامی منهای روحانیت و فقاهت و چالش با مراجع عظام و حوزه های علمیه
5 - خدشه دار نمودن آرمان نابودی اسرائیل، با اعلام حمایت از به اصطلاح مردم اسرائیل
6 - خدشه در استکبار ستیزی از طریق تلاش برای مذاکره با آمریکا
7 - تضعیف ولایت فقیه و رهبری از طریق ایجاد نافرمانی و زیر سؤال بردن عملی فصل الخطاب بودن ولایت و رهبری
8 - تلاش جهت انشقاق و فروپاشی جریان اصولگرایی
9 - به هم ریختن مرز بندی خودی و غیر خودی از طریق حرکت چراغ خاموش برای پیوند با فتنه گران و ضد انقلاب
10 - ایجاد انحراف در موضوع انتظار و مهدیت

با این اوصاف می توان گفت: ظهور جریان انحراف، نسبت مستقیم با راهبرد "مهار داخلی جمهوری اسلامی ایران" دارد که مبتنی بر ایجاد انحراف در مسیر انقلاب و کاستن قدرت نرم و اثرگذاری استراتژیک آن در منطقه و صحنه بین المللی می باشد.

شباهت های فکری و عملیاتی جریان انحراف با ماسون ها

مهم ترین اقدامات ماسون ها برای مبارزه با ادیان عبارت است از:
- اشاعه تساهل و تسامح برای فروپاشی فرهنگ دینی
- ترویج سنت گرایی و باستان گرایی
- نفی حجیت از دین، از طریق کثرت گرایی دینی و نسبی گرایی
- ترویج سکولاریسم سیاسی در جوامع دینی
- استفاده از علوم غریبه و ترویج خرافه پرستی در جوامع هدف

گروه انحرافی و مهدویت

بخشی از آرای جریان انحرافی در خصوص مهدویت، بر گرفته از نظرات سنت گرایان است. نمونه هایی از دیدگاه های گروه انحرافی درباره مهدویت عبارتند از:
- عصر غیبت کبری خاتمه یافته و دوران ظهور صغری آغاز گردیده است
- تبعیت از ولایت فقیه مربوط به دوران غیبت می باشد نه دوران ظهور
- در دوران ظهور صغری افرادی می توانند از جانب آن حضرت هدایت گر باشند
- معیّن نمودن زمان ظهور
- تطابق و ارائه تفسیر غیر واقعی از مصادیق، در روایات مربوط به عصر ظهور با افراد
- آمیخته نمودن موضوع مهدویت با خرافات
قابل ذکر است پیام رییس جمهور برای آقای چاوز و شعار اتمام دوره اسلام گرایی در تطابق با اندیشه های سید حسین نصر قابل ارزیابی است.
لازم به ذکر است که مردم پاک باخته، معتقد و شریف کشورمان در حماسه سیاسی امسال خود با استمداد از نفس قدسی امام راحل عظیم الشأن، خون پاک شهدا و انفاس مطهرشان، چنان سیلی محکمی به دشمنان و بدخواهان داخلی و خارجی خواهند زد که سال های سال نتوانند سر بلند کنند.
ان شاء الله